TNT IS BEST
 
TNT IS BEST
بن بست ...
 
 

از بچگي بزرگ شدم تنها و سركش.هر كي منو ميديد ميگفت تنهائه قلبش.روزگارم سخت بود اعتمادم رو سلب كرد.تا اينكه تو رو ديدم گفتي بمون برگرد.ته صدات غم بود و جاذبه من شد.توي ذهنم حك شد خاطره اي از تو.حس خوبي بود گفتي پيش توأم تا ابد.مثل دودي دور شدي،پيش خودم باختم من.از همه دنيا و بي خبر از توأم.از همه دنيا تو بي خبر از خودم.كاشكي ميدونستم يه روز احتمالا بد ميشي.از من و عشقم و اعتمادم رد ميشي.دردسر عاشقي از خوشكلي بيشتره.عاشق ساده، خوراكش زهرماره شش سره.با تو بودن بدتر از تنها موندنه.تنهايي بهتر از با هركسي بودنه.حيف من و عشق پاكم كه پاي تو مونديم.اشتباه كردي و ما جاي تو سوختيم.لياقتت پايينه و ادعات بالائه.فكر ميكني دادن دل صادرات كالائه.خواستي زير سايه م باشي برو هوا ابريه.ما اينجوري راحت تريم،بگم ايراد از كيه.هردو عاشق بوديم يادته يه وقتي.من پات موندم و تو بودي كه رفتي.خوب بودي نميدونم!انگار من بدم.من بدم عشق تو از سرم خط زدم.حدس ميزنم بغض داري،عيب نداره اشكه.از گوشه چشم بره رفته كه رفته.حالا جام خاليه و ناممه دستته.از من هميني كه دستته بسته!

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:17 :: توسط : Ramin TNT

خواب ديدم از تو دور شدم،واي كه عجب خواب بدي.گفتم بيا با هم بريم،گفتي كه راهو بلدي.هرچي صدات كردم نرو اما به جايي نرسيد.يكي يه جا فرياد مي زد:ديوونه از قفس پريد.صبح كه رسيد بيدارم شدم،ديدم يه نامه روي در.نوشته بودي كه سلام مدتي رو ميرم سفر.بغضي نشست توي گلوم،خوابم يا اين حقيقته.بازم صدات كردم ولي ديدم سكوت جوابته.گفتم كه شايد اين سفر تموم ميشه همين روزا.دوباره باز مي بينمش،چه خوش خيال بودم خدا.ساعت و لحظه هام گذشت،چشام به كوچه خيره بود.من منتظر بودم بياد،خيلي دلـــــــــــــم تـــــــــــــنـــــــــــــگ شـــــــــــــده بود.روزا مثل ديوونه ها،پرسه زنون تو كوچه ها.شبا يه گوشه از اتاق،گريه و آه بيصدا.مثل همون خواب سياه،رفت و منو تنها گذاشت.گفتن اين قصه تلخ ارزش خوندن رو كه داشت

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:10 :: توسط : Ramin TNT

توي اين نامه آخر واسه من نوشته بودي.واسه اين قلب عاشق تو مثل فرشته بودي.تو نوشتي اگه دوريم تو دل هم خونه داريم.هر جاي دنيا كه باشيم عشق رو ياد هم مياريم.كار از اين حرفا گذشته،تو ديگه برنميگردي.از همون لحظه بريدي كه خداحافظي كردي.تو بگو با چه اميدي چشم به راه تو بمونم.وقتي كه از توي چشمات ته قصه رو ميخونم.اگه دل بريدي از من، دل من اما باهاته.رفتنت منو سوزونده،نوبت خاطره هاته.ميدونم تموم حرفات ناز مهربون بهونه ست.كاش مي ديدي‎ ‎كه هميشه عشق تو چراغ خونه ست.كاشكي حرفاي تو راست بود،كاشكي رفتنت سراب بود.عمر عشق سر نميومد،تموم قصه يه خواب بود.كار از ايـــــــــــــن حـــــــــــــرفـــــــــــــا گذشـــــــــــــته،تو ديگه برنميـــــــــــــگردي.از همون لحظه بريدي كه خداحافظي كردي.تو بگو با چه اميدي چشم به راه تو بمونم.وقتي كه از توي چشـــــــــــــمات ته قصه رو ميخونم ...

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:7 :: توسط : Ramin TNT

هركي اومد تو زندگيم مي بردمش تو آسمون،امروز ميشد رفيق راه و فردا واسم بلاي جون.نميشه قلب عاشق رو به دست هركسي سپرد! نميدونم بد مياورد يا چوب سادگيش رو خورد؟هرچي كه به سرم اومد تقصير هيچكسي نبود!هرچي كه بود پاي خودم تو قصه هام كسي نبود.هيچكسي عاشقم نشد، هيشكي سراغم نيومد،جواب كار خودمه هرچي بلا سرم اومد.تقصير هيچكسي نبود هرچي كه بود به پاي من!فقط تو بعد از اين نيا ميون لحظه هاي من.رفاقتت مال خودت،منت نذار رو سر من.اون قصه ها تموم شدن ديگه نيا دوروبرم!

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:0 :: توسط : Ramin TNT

1-To fall in love‏‎*‎**** 2-to laugh until it hurts your stomach ***** 3-to find miles by the thousands when you return from a vacation ***** 4-to listen to your favorite song in the radio ***** 5-to go to bed and listen while it rains outside ***** 6-to clear your last exam! ***** 7-to find mony in a pant that you haven't used since last year! ***** 8-to laugh at your self looking at mirror, making face! ***** 9-calls at mindnight that last for hours ***** 10-to laught without reason ***** 11-to accidentally hear somebody say something good about you! ***** 12-to wake up and realize it is still possible to sleep for a couple of hours! ***** 13-to hear a song that makes you remmeber a special person ***** 14- to watch the sunset from the hill top! ***** 15-to make new friend ***** 16-to have somebody tell you that he/she loves you! ***** 17-to take an evening walk along the beach! ***** 18- to laugh ... laugh and laugh ..... remmebering stupid things done with stupid friends! *********************************** these are the best moments of life,let us learn to cherish them.‏ ‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏= 1‏ عاشق بشي ***** 2 آنقدر بخندي كه دل درد بگيري ***** 3 بعد از اينكه از سفر برگشتي ببيني هزار تا نامه داري! ***** 4 به آهنگ مورد علاقه ات از راديو گوش بدي! ***** 5 به رختخواب بري و به صداي بارش بارون گوش بدي ***** 6 آخرين امتحانت رو پاس كني ***** 7 توي شلواري كه توي سال گذشته ازش استفاده نميكردي پول پيدا كني! ***** 8 براي خودت تو آينه شكلك دربياري و بهش بخندي! ***** 9 تلفن نيمه شب داشته باشي و ساعتها طول بكشه ***** 10 بدون دليل بخندي! ***** 11 بطور تصادفي بشنوي كه كسي از شما تعريف ميكنه! ***** 12 از خواب پاشي و ببيني كه هنوز چند ساعت ميتوني بخوابي ***** 13 به آهنگي گوش بدي كه شخص خاصي رو به يادت مياره ***** 14 از بالاي تپه به غروب خورشيد نگاه كني ***** 15 دوستان جديد پيدا كني ***** 16 يكي رو داشته باشي كه بدوني دوست داره ***** 17 عصر كه شد كنار ساحل قدم بزني ***** 18 يادت بياري كه دوستاي احمقت چه كارهاي احمقانه اي كردند و بخندي و بخندي و ..... باز هم بخندي! ***************************** اينها بهترين لحظات زندگي هستند،بياييد قدرشان را بدانيم‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:, :: 19:45 :: توسط : Ramin TNT

تعمير از يك بناي مهم به صورت مناقصه مطرح شد.در اين مناقصه يك پيمانكار آمريكايي،يك پيمانكار مكزيكي و يك پيمانكار ايراني حضور داشتند.پيمانكار آمريكايي پس از مشاهده بنا و بررسي هزينه،مبلغ پيشنهادي خود را 900 دلار اعلام كرد.مسئول بنا دليل قيمت گذاري اش را پرسيد و وي در پاسخ گفت: 400 دلار بابت تهيه مواد اوليه+ 400 دلار بابت دستمزد كارگران و 100 دلار استفاده بنده. پيمانكار مكزيكي هم پس از بازديد بنا و بررسي هزينه ها،مبلغ پيشنهادي خود را 700 دلار اعلام كرد: 300 دلار بابت تهيه مواد اوليه+ 300 دلار بابت دستمزد كارگران و 100 دلار استفاده بنده. اما نوبت به پيمانكار ايراني كه رسيد بدون بازديد بنا و محاسبه،در گوش مسئول بنا گفت : مبلغ پيشنهادي من 2700 دلار است! مسئول بنا با عصبانيت گفت: تو ديوانه شده اي!چرا 2700 دلار؟ پيمانكار ايراني در كمال خونسردي در گوشش گفت: آرام باش ... 1000 دلار براي تو + 1000 دلار براي من و انجام كار هم با پيمانكار مكزيكي!!! و پيمانكار ايراني در مناقصه برنده شد.

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:مناقصه, :: 11:30 :: توسط : Ramin TNT

( ﻃﻔﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﻮﺍﻻﺕ ﺭﺍ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﯿﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﯿﻦ.... ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﻫﻢ ﮔﻮﻝ ﻧﺰﻧﯿﺪ... ﺍﻣﺎ ﺳﺌﻮﺍﻻﺕ!! ﻣﺴﺌﻠﻪ1-ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﯾﮏ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺑﺮﻗﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ.ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﻭﻝ 6ﻧﻔﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ،ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺩﻭﻡ3ﻧﻔﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﭘﻨﺞ ﻧﻔﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ2-ﭘﻨﺞ ﮐﻼﻍ ﺭﻭﯼ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ،3ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺷﺮﻑ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﺣﺎﻝ ﭼﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﮐﻼﻍ ﺭﻭﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ3-ﭼﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﺸﺘﯽ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﺮﺩﻩ ﺷﺪ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ4-ﺷﯿﺐ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺷﯿﺮﻭﺍﻧﯽ ﺷﮑﻠﯽ،ﺷﺼﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ30ﺩﺭﺟﻪ ﺍﺳﺖ. ﺧﺮﻭﺳﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺗﺨﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.ﺗﺨﻢ ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻡ ﺳﻤﺖ ﭘﺮﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ5-ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺍﺳﺖ. ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺮﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺳﻘﻮﻁ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺠﺎ ﺩﻓﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ6-ﻣﻦ ﺩﻭ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﺶ30ﺗﻮﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.ﺍﻣﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ25ﺗﻮﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ.ﭼﻄﻮﺭ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺎ ========= ============ ========= ========= ﻣﺴﺌﻠﻪ1-ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻫﻢ ﺳﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﺪ.ﭼﻮﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 21:4 :: توسط : Ramin TNT

ﻣﺮﮐﺰ:ﭼﻪ ﻧﻮﻉ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﯼ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟ ﻣﺸﺘﺮﯼ:ﯾﮏ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺳﻔﯿﺪ… ﻣﺮﮐﺰ:ﺭﻭﯼ ﺁﯾﮑﻦMy Computerﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺻﻔﺤﻪ ﮐﻠﯿﮏ ﮐﻦ.ﻣﺸﺘﺮﯼ: ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺷﻤﺎ ﯾﺎ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﻣﻦ؟ ﻣﺸﺘﺮﯼ:ﺳﻼﻡ،ﻋﺼﺮﺗﻮﻥ ﺑﺨﯿﺮ،ﻣﻦ ﻣﺎﺭﺗﺎ ﻫﺴﺘﻢ،ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﭘﺮﯾﻨﺖ ﺑﮕﯿﺮﻡ. ﻫﺮ ﺩﻓﻌﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻣﯿﮕﻪ:“ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﭘﺮﯾﻨﺘﺮ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻢ”ﻣﻦ ﺣﺘﯽ ﭘﺮﯾﻨﺘﺮ ﺭﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ،ﺍﻣﺎ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﮐﻨﻪ… ﻣﺮﮐﺰ:ﺭﻣﺰ ﻋﺒﻮﺭ ﺷﻤﺎ ﺣﺮﻑ ﮐﻮﭼﮏa ﻣﺜﻞapple،ﻭ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﺭﮒVﻣﺜﻞ Victor،ﻭ ﻋﺪﺩ7ﻫﺴﺖ.ﻣﺸﺘﺮﯼ:o:

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 20:42 :: توسط : Ramin TNT

غضنفر جان سلام!ما اينجا حالمان خوب است اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد.اين نامه را من ميگويم و جعفر كفاش برايت مينويسد.به جعفر كفاش گفتم اين غضنفر ما تا كلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آرام نامه را بنويس تا پسرم راحت نامه را بخواند و عقب نماند.آب و هواي اينجا خيلي خوب نيست.همين هفته پيش دو بار بارون اومد كه اوليش 4 روز و دوميش 3 روز طول كشيد ولي اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول كشيد! غضنفر جان آن كت و شلوار نارنجيه كه ميخواستي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست كنم،آن دكمه هاي فلزي پاكت را سنگين ميكرد ولي نگران نباش دكمه ها را جدا كردم و جداگانه در يك كارتن مقوايي برايت فرستادم.ببخشيد معطل شديد آخه جعفر كفاش رفته بود دستشويي حالا برگشت.ديروز خواهرت را بردم كلاس شنا.گفتن كه فقط اجازه دارن مايو يه تيكه بپوشن ،اين دختره هم كه يك مايو دو تيكه بيشتر نداره.بهش گفتم ننه من كه عقلم نميرسه ،خودت تصميم بگير كدوم رو نپوشي! اون يكي خواهرت هم امروز صبح فارغ شد.هنوز نميدونم بچه اش دختره يا پسر.فهميدم بهت خبر ميدم كه بدوني به سلامتي عمو شدي يا دايي! همين ديگه خبر جديدي نيست. قربانت :مادرت. راستي: غضنفر ميخواستم پول برات پست كنم ولي وقتي يادم آمد كه اين نامه را برايت پست كرده بودم!

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, :: 14:50 :: توسط : Ramin TNT

الكتريسين:خب حالا روشنش كن +++++++++ انسان عصر حجر:فكر ميكني داخل اين غار چيه ++++++++ بيمار: مطمئنيد كه اين آمپول بيخطره ++++++++ پزشك:راستش تشخيص اوليه ام صحيح نبود،بيماريتون لاعلاجه‎!‎ ++++++++ پليس: شش بار شليك كرده ،ديگه گلوله نداره ++++++++ جلاد:اي بابا، باز تيغ گيوتين گير كرده ++++++++ جهانگرد در آمازون:اين نوع مار رو ميشناسم سمي نيست! ++++++++ خبرنگار:بله سيل داره به طرفمون مياد ++++++++ چترباز:پس چترم كو؟ ++++++++ خلبان : ببينم چرخها باز شدند يا نه ؟ ++++++++ داور فوتبال:نخير آفسايد نبود ++++++++ شكارچي:مامانت كو كوچولو؟ ++++++++ غواص:نه اين طرفها كوسه وجود نداره ++++++++ قصاب:اون چاقو بزرگه رو بنداز ++++++++ كارآگاه خصوصي: قضيه روشنه شما قاتل هستيد ++++++++ كوهنورد:طناب رو محكم بگيري ها ++++++++ گروگان:من كه ميدونم تو عرضه شليك كردن نداري ++++++++ ملوان:من چه ميدونستم بايد شنا بلد باشم ++++++++ ملوان زير دريايي:عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم ++++++++ نارنجك انداز:گفتي تا چند بشمرم؟

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, :: 14:49 :: توسط : Ramin TNT

آيا تابحال به آرم كوكا كولا توجه كرده ايد؟شايد در نگاه اول هيچ مشكلي در آن مشاهده نكنيد ولي با كمي دقت مي بينيد كه گرافيستها و طراح هاي صهيونيست با دقت و ظرافت بيش از اندازه در طراحي آن اسلام ستيزي خود را به وضوح نشان داده اند! شما با واژگون كردن آرم كوكا كولا و يا مشاهده آرم در آينه كلمه *لا محمد لا مكه* را خواهيد ديد! صهيونيست ها بزرگترين سهامداران شركتهاي نوشابه سازي در جهان اند :كوكا كولا،پپسي كولا،فانتا و سون آپ و ... .در بسياري از ايالتهاي آمريكا مأمورين پليس راه دو گالن كوكا كولا در صندوق عقب ماشين خود دارند تا در صورت تصادف،خون را به كمك آن از سطح جاده پاك كنند.حال اگر تكه اي گوشت گاو در يك ظرف محتوي كوكاكولا قرار دهيد ،پس از دو روز ناپديد ميشود! براي تميز كردن چيني هاي بهداشتي،يك قوطي كوكاكولا را داخل كاسه توالت ريخته و يك ساعت صبر كنيد و سپس با آب پرفشار بشوييد اسيد سيتريك موجود در كوكاكولا لكه ها را سطوح چيني بسيار خوب پاك ميكند.براي برطرف كردن زنگ از سپر آب كرم كاري اتومبيل ،سپر را با يك تكه الومينيوم مچاله شده آغشته شده به كوكا كولا بساييد و نتيجه مطلوب را مشاهده كنيد.براي تميز كردن فساد قطبهاي باطري اتومبيل يك قوطي كوكاكولا رو قطبها خالي كنيد تا با غليان كردن آن را تميز كند.براي شل كردن پيچ و مهره هاي زنگ زده،تكه اي پارچه كه در كوكاكولا خيس شده باشد را چند دقيقه روي پيچ و مهره قرار دهيد.براي پاك كردن چربي از روي لباسها،يك قوطي كوكاكولا داخل ماشين لباس شويي خالي كنيد و پودر لباس شويي را اضافه كنيد و ماشين را روي دور عادي روشن كنيد و شاهد نتيجه مطلوب باشيد.ماد موثر كوكاكولا اسيد فسفريك ميزان اسيدي بودنش برابر 2،8 است.اسيد فسفريك ناخن را در مدت 4 روز حل ميكند،همچنين كلسيم را از سطح استخوانها مي زدايد و عامل اصلي پوكي استخوان است.براي حمل محلول كوكاكولا كاميونها بايد از علامتهاي ويژه "مواد خطرناك" كه براي حمل مواد به شدت خورنده در نظر گرفته شده است استفاده نمايند.توزيع كنندگان اصلي كوكاكولا بيش از 20 سال است كه از كوكاكولا براي تميزكردن موتور كاميونهاي خود استفاده ميكنند.با اينكه نبايد از فوايد كوكاكولا غافل شد اما به نظر من اين نوشابه براي نوشيدن ساخته نشده است.

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, :: 14:46 :: توسط : Ramin TNT

كوهنوردي بود كه ميخواست به قله بلندي صعود كند.پس از سالها تمرين و آمادگي سفرش را آغاز كرد.به صعودش ادامه داد تا اينكه هوا كاملا تاريك شد.بجز تاريكي هيچ چيز ديده نمي شد.سياهي شب همه جارا پوشانده بود و مرد نميتوانست چيزي ببيند حتي ماه و ستاره ها پشت انبوهي از ابر پنهان شده بودند.كوهنورد همانطور كه داشت بالا ميرفت در حالي كه چيزي به فتح قله نمانده بود،ناگاه لغزيد و با سرعت هرچه تمام تر سقوط كرد.سقوط همچنان ادامه داشت و او فكر ميكرد چقدر به مرگ نزديك شده است كه ناگهان دنباله طنابي كه به دور كمرش حلقه خورده بود بين شاخه هاي درختي در شيب كوه گير كرد و مانع از سقوط كاملش شد.در آن لحظات سخت كه هيچ اميدي نداشت از ته دل فرياد زد:خدايا كمكم كن!ندايي از آسمان پاسخ داد:از من چه ميخواهي؟ -نجاتم بده خداي من! -آيا به من ايمان داري؟ -آري هميشه به تو ايمان داشته ام! -پس طناب دور كمرت را باز كن! كوهنورد وحشت كرد.باز كردن طناب يعني سقوط از كيلومترها ارتفاع. -خدايا نميتوانم! خدا گفت:آيا به گفته من ايمان نداري؟ كوهنورد گفت : خدايا نميتوانم،نميتوانم. روز بعد گروه نجات گزارش داد كه جسد منجمد شده يك كوهنورد در حالي پيدا شد كه طنابي به دور كمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمين فاصله داشت!

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:32 :: توسط : Ramin TNT

دانشجويي كه سال آخر دانشكده خود را ميگذراند به خاطر پروژه اي كه انجام داده بود جايزه اول را گرفت. او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستي مبني بر كنترل سخت يا حذف ماده شيميايي *دي هيدروژن مونوكسيد* توسط دولت را امضا كنند و براي اين درخواست دلايل زير را عنوان كرده بود: *مقدار زياد آن باعث تعرق زياد و استفراغ ميشود -* يك عنصر اصلي باران اسيدي است -*وقتي به حالت گاز در مي آيد بسيار سوزاننده است -*استشناق تصادفي آن باعت مرگ فرد ميشود -*باعث فرسايش اجسام ميشود -*حتي روي ترمز اتومبيل ها اثر منفي ميگذارد -*حتي در تومورهاي سرطاني يافت شده است. از 50 نفر فوق،43 نفر دادخواست را امضا كردند.6 نفر به طور كلي علاقه اي نشان ندادند و اما فقط يك نفر ميدانست كه ماده شيميايي *دي هيدروژن مونوكسيد* در واقع همان آب است! عنوان پروژه دانشجوي فوق *ما چقدر زود باور هستيم* بود!

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:30 :: توسط : Ramin TNT

باید به 35 كیلومتری شهرستان كازرون سفر کنید تا بتوانید بقایای تنها کاروانسرای سنگی ایران را از نزدیک ببینید. کاروانسرایی که اگرچه این روزها در حال تخریب است، اما هنوز هم می توان ردپای تاریخی هزارساله را در آن دید. ساخت کاروانسرای میان کتل را به دوران صفویه نسبت می دهند. دورانی که تحول و تنوع در ساخت بناهای ایرانی راه پیدا کرد و همین بهانه ای شد تا در نزدیکی دشت برم کازرون، جایی که این روزها با نام روستای «كتل‌پیرزن» شناخته می شود، تنها کاروانسرای سنگی ایران شکل بگیرد. با این حال این بنا در طول زمان آنقدر آسیب دید که در دوره قاجار «مشیر الملک»، بازرگان معروف فارس، تصمیم به تجدید بنا و مرمت آن گرفت. بومی های منطقه، کاروانسرای میان کتل را به نام «کاروانسرای شاه عباسی» می شناسند که به نظر می رسد این نام اشاره به کاروانسراهایی داشته باشد که شاه عباس صفوی در سراسر کشور ساخته است. این کاروانسرای 3500متر مربعی، پلانی ذوزنقه شکل دارد که ابعاد آن در اضلاع مختلف متفاوت است و مثل بیشتر کاروانسراهای کوهستانی، تنها یک ورودی برای آن در نظر گرفته شده تا امنیت بیشتری در کاروانسرا برقرار باشد. این ورودی در ضلع جنوبی بنا قرار گرفته و در قسمت جنوب‌غربی آن، یعنی درست در مجاورت در ورودی، یک برجك نگهبانی به چشم می خورد که مشرف به دشت ساخته شده است. کاروانسرای میان کتل معماری چهارایوانی با حیاط مركزی دارد و در بخش شرقی و غربی آن دو حجره بزرگ و 2حجره‌ی كوچك به چشم می خورد. در قسمت شمالی و جنوبی بنا هم چهار حجره كوچك وجود دارد که در قسمت جنوب شرقی به اصطبل می رسد و این اصطبل از طریق دالانی وسیع به در ورودی منتهی می‌شود. آب‌انبار کاروانسرا را هم می توانید در ضلع شمالی آن ببینید كه در کنار حوضچه‌ای تمام سنگی قرار دارد. اما شاید چیزی که بیشتر از همه توجهتان را جلب کند، بنایی باشد که در قسمت جنوب‌شرقی کاروانسرا ساخته شده است. جایی که دیواره‌های آن از سنگ مالون درست شده و اگرچه بخش زیادی از آن فرو ریخته است، اما هنوز هم می توان تزئینات و مصالح خاص بنا را از لا به لای ویرانه ها دید. این بنا که مشرف به دشت‌برم است، به احتمال زیاد به عنوان بهارخواب مورد استفاده قرار می‌گرفته است. اما این تنها جایی نیست که سنگ مالون را به چشم می بینید. سنگ مالون وجه اشتراک تمام طاقچه‌ها، نمای بیرونی و داخلی، ناودان ها و ورودی هاست که به عنوان تزئین بنا مورد استفاده قرار گرفته است. چطور برسیم؟ كاروانسرای میان‌كتل در مسیر جاده قدیم كازرون‌ ـ‌ شیراز قرار دارد و در زمان نادرشاه افشار که بندر بوشهر به عنوان یك بندر نظامی رونق گرفته بود، یکی از مقرهای اصلی حاکمیت به حساب می آمد. برای دیدن کاروانسرای میان کتل باید به 35 کیلومتری شهرستان کازرون سفر کنید و راهی منطقه ای به نام «دشت برم» شوید. پنج کیلومتر پس از روستایی با همین نام، میان کتل بر بلندای یک تپه مشرف به دشت انتظار شما را می کشد!

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:29 :: توسط : Ramin TNT

قسم به نگاهت به چهره ي نابت به ان صف مژگان به چشم سیاهت كه تیر بلا را نشانه منم قسم به بلایی كه از تو كشیدم به عهد وفایی كه از تو ندیدم بر اتش عشقت زبانه منم نیامد زسوي توام خبري نداري تو بر حال من نظري شكایت برم از تو پیش خدا تو را خاطر افتاده با دگري شبم تیره گون شد دل از غصه خون شد نصیب جنون شد به خاطرتو جفایت كشیدم وفایت ندیدنم چه ها نشنیدم به خاطر تو

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:28 :: توسط : Ramin TNT
درباره وبلاگ
سلام من رامينم.به وبلاگ من خوش آمدید،اميدوارم از مطالب لذت ببريد.نظر يادتون نره! در ضمن اگر مشكلي ديديد به 09363731899 پيامك بدهيد. لطفا به آدرس جديد مراجعه كنيد www.TNT1.Blogfa.com
نويسندگان


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 67
بازدید کل : 49702
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1


Alternative content